داستان آکودا از جایی شروع می شود که یک سنجاب به نام آکودا به دنیا می آید. قاچاقچیان چوب و شکارچیان هر از گاهی به جنگل دست برد می زنند. قاچاقچیان چوب به سراغ درختی می روند که لوکو با پدر و مادرش در آن زندگی می کنند و درخت را قطع می کنند و لوکو به بیرون لانه بر روی علف های خیس می افتد و پدرش و مادرش در تنه درخت گرفتار می شوند و می میرند . آکودا که یک روباه است و یک دختر دارد و شوهرش را شکارچیان به خاطر دم زیبایش شکار کرده اند وقتی به تنه درخت می رسد می فهمد
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت